| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
4 راه برای مقابله با یک همکار سمی
اخیرا در مورد همکاران و هم تیمی های سمی بسیار شنیده ایم. اما این روزها تاثیر آنها بیشتر و مخربتر احساس می شود. کسب و کارها به کار تیمی نیاز دارند و تیم ها نیازمند همکاری، سازگاری و فعالیت بیشتری نسبت به گذشته هستند. بنابراین هم تیمی های ناکارآمد می توانند به دستاوردهای کل تیم آسیب بزنند.
متداولترین و مخرب ترین رفتارهای سمی عبارتند از :
- زیرآب زنی، انتقاد و سرزنش
- سخن چینی و شایعه پراکنی
- انجام توافق در جلسه و عدم دنباله روی پس از آن
- انباشت و انحصاری کردن اطلاعات
- تضعیف عمدی دیگران
- توجه صرف به برنامه های شخصی ( بیش از اهداف سازمانی و تیمی)
تحقیقات ما نشان می دهد که تنها عامل مهم در موفقیت یا شکست هر تیمی، کیفیت ارتباطات در آن تیم است. بنابر این یک عضو سمی تیم همه چیز را به سمت تخریب یک تیم سازنده پیش می برد.
اعضای سمی تیم مخرب هستند، زیرا:
▫️انرژی مثبت و قدرت ذهنی خلاق را از محیط سلب می کنند.
▫️برند تیم را تخریب می کنند:
رفتار نامناسب آنها تیم را ضعیف نشان داده و برای همکاران خارج از تیم، تصور منفی ایجاد می کند.
▫️ارزشهای رهبری و سازمانی را تضعیف می کند:
هنگامیکه شرکت ها، ارزشها و هنجارهای رفتاری را تدوین می کنند اما برخی کارکنان به همان چهارچوبها پایبند نیستند، بدبینی ایجاد می شود.
▫️فرهنگ تیم را تنزل می دهند:
اعضای خوب تیم با یک هم تیمی سمی با بی احترامی برخورد می کنند؛ از موقعیت خود محافظت کرده و آنها را تا حد امکان، خارج از حلقه تیم خود نگه می دارند.
اگر شما رهبر تیم هستید، مسیر پیش رو مشخص است. شما باید اعضای سمی تیم را در یک استاندارد بالای رفتاری نگه دارید. صرف نظر از بهره وری آنها، دستاوردها، تخصص فنی، اطلاعات، یا تجارب ارزشمند، شما نمی توانید رفتاری را که افراد دیگر تیم را تخریب می کند، تحمل کنید.
اما اگر شخص سمی همکار شما باشد چه کاری می توانید انجام دهید؟ بسیاری از کارکنان به ما می گویند که آنها احساس می کنند توانایی تغییر رفتار همکار خود را ندارند. در حقیقت برخی ها نهایتا تیم یا سازمان خود را بعد از تاثیرات مخربی که برای آنها غیر قابل تحمل می شود ترک می کنند.
در اینجا 4 مرحله برای مقابله با یک همکار سمی وجود دارد:
1 یک مکالمه صادقانه و صمیمانه با شخص داشته باشید:
شما نمی توانید فرض کنید که این فرد بطور ناگهانی یک روز از خواب بیدار شود و به اشتباه خود پی ببرد. بنابراین تلاش صادقانه ای انجام دهید تا بازخورد سازنده ای دریافت کنید. گاهی اوقات دیگران از تاثیری که روی شما دارند مطلع نیستند. خودتان با گشودن باب یک مکالمه صادقانه و صمیمانه، بعنوان یک فرد وفادار عمل کنید.
2 تلاش خود را بکنید و خودتان را کنترل کنید
خودتان را تا سطح آنها پایین نیاورید. هر چه بیشتر شما تمرکز خود را روی اهداف تیم حفظ کنید، کمتر احتمال دارد که بوسیله تفکر برد و باخت با این همکار سمی اغفال شوید. استانداردی را با بقیه اعضای تیم تدوین کنید که تشریک مساعی و همکاری را پشتیبانی کند، نه تلافی و عمل متقابل را.
3 با رئیس خود صحبت کنید
به رئیس شما اکیدا توصیه می کنیم که جلسه ای را برای تدوین هنجارهای تیم برگزار کند و برخی از رفتارهای چالش برانگیز و تعارضات تیم را عنوان کند. این جلسه باید یک تعامل واقعی باشد که در آن اعضای تیم می توانند استانداردهای روشنی برای رفتار قابل قبول تدوین کنند و مسئولیت پذیری همکار با همکار افزایش یابد.
4 نهایتا، از خودتان مراقبت کنید
اجازه ندهید این رفتار سمی به سلامت روحی و روانی شما آسیب بزند. آنچه را که می توانید انجام دهید، مسائل خارج از کنترل خود را رها کنید، و اگر مجبورید تغییری ایجاد کنید.
اگر مدت زمان زیادی صرف کرده اید تا روابط بهتری را با همکار خرابکار خود ایجاد کنید، و راه به جایی نبرده اید یا اوضاع بدتر شده است، توصیه های یک متخصص منابع انسانی یا یک مشاور مورد اعتماد را درخصوص هر کار دیگری که قابل انجام باشد، موردتوجه قرار دهید. اما اگر هر چه را که توانسته اید انجام داده اید، می بایست به ترک آن شغل فکر کنید. زندگی کوتاهتر از آنست که زندگی خود را تباه کنید.
زمانی که با یک همکار سمی کار می کنید، از این تجربه رنج می برید. اغلب اوقات رنج ناشی از مشکل ایجاد شده انگیزه قوی برای رسیدگی به مشکلات و پیشبرد امور فراهم می کند، اما کار پیش رو آسان نیست و بازسازی روابط و توسعه عادات جدید انرژی و شهامت زیادی می طلبد. با این حال به محض اینکه شما کاملا متعهد به بهبود روابط دشوار خود شدید، احتمالا پیشرفت خود را خواهید دید. در تلاشهایتان مصمم باشید و در نتیجه شما پاداش خود را بدست خواهید آورد.
منبع: hbr
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
تاثیر فوق العاده سحر خیزی در موفقیت کار انسان ها
بسیاری از افراد گمان می کنند که مدیران کسب و کارها لازم نیست صبح زود در محل کار حاضر باشند!
نگاهی به سبک زندگی مدیران موفق جهانی نشان می دهد که اتفاقا مدیران خودساخته و موفق معمولا حتی زودتر از کارمندانشان در محل کار حاضر می شوند.
اپل
چه کسی ممکن است ساعت ۴:۳۰ صبح برای دیگران ایمیل کاری بفرستد؟
تیم کوک مدیر شرکت اپل! در واقع این ویژگی تیم کوک طی ماه های اخیر شهرت بسیاری یافته است.
ساعت ۵ صبح هم می توان او را در باشگاه ورزشی یافت.
البته کوک ویژگی های کاری دیگری هم دارد، برای مثال او نخستین فردی است که در دفتر کار حاضر می شود و آخرین فردی است که از آن خارج می شود.
استارباکس
بنیانگذار و مدیر کافی شاپ های زنجیره ای استارباکس هر روز سحر بیدار می شود و ورزش می کند.
ورزشی که معمولا شامل دوچرخه سواری با همسرش می شود و پس از آن سر ساعت ۶ صبح در دفتر خود حاضر میشود.
والت دیزنی
رابرت ایگر که اکنون مدیریت شرکت والت دیزنی را بر عهده دارد هر روز ساعت ۴:۳۰ صبح از خواب بر میخیزد و همزمان روزنامه ها را مرور می کند، تلویزیون
تماشا میکند، به موسیقی گوش میدهد
و ایمیل هایش را چک میکند.
به همین خاطر نیویورک تایمز ازاو به عنوان فردی چند کاره یاد کرده است.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
در عصر تلگرام، چگونه بیزنسی پرسود داشته باشیم؟
وارد عصر تلگرام شدهایم. عصر تلگرام یعنی که قبلا مدیرعامل یک شرکت فقط در برابر هیاتمدیره و مجمع پاسخگو بود. ولی الان به افکار عمومی هم باید پاسخگو باشد. عصر تلگرام یعنی اینکه همه چیز در رصد و نگاه همه هست. واکنشی که جامعه در مقابل فیشهای حقوقی نشان داد، در شرایطی بود که بسیاری از این پرداختها وفق قانون بود؛ ولی در مقابل دیدگاه افکار عمومی مشروعیت نداشت. از این رو مشروعیت افکار عمومی در فرهنگ تلگرام، بر قانون، غالب شد و قانون، متناسب با خواسته افکار عمومی با فوریت اصلاح شد. فقط فرهنگ تلگرام در حوزه دیدهبانی نیست که در قالب آن، همه چیز در رصد و نگاه باشد. در حوزه اقتصاد هم این اتفاق افتاده است. در حقیقت جامعه جدیدی متولد شده است.
هماکنون بسیاری از کسبوکارها را شاهد هستیم که بر بستر تلگرام شکل گرفته است و با استقبال قابل توجه مشتریان مواجه شده است. این کسبوکارها به واسطه حذف برخی موارد هزینهزا در کسبوکار نظیر هزینه مغازهداری و… محصول یا خدمات را به شکل بسیار ارزانتری در اختیار مخاطب قرار میدهند و همین باعث میشود بسیاری از کسبکارهای سنتی با رکود مواجه شوند و نتوانند محصولات خود را به شکل سابق، بفروشند. در واقع، اینترنت، به صورت اعم و تلگرام به صورت اخص، شرایط بسیار سنتی کسبوکار را دارد در ابعادی بسیار قابل توجه، متحول میکند.
تلگرام در حوزه بیزنس این پیام را دارد منتقل میکند که هر کارخانهای برای فروش کالایش بهتر است که یک کانال در تلگرام داشته باشد و این به معنای نابودی نمایندگی است. عصر نمایندگی در ایران دارد آخرین نفسهایش را میکشد و ما در این حوزه به پایان نزدیکتریم تا به آغاز. شرکتهایی که برای فروش همچنان به سبک کهنه و قرون وسطایی تکیه دارند، که به عنوان نماد بیزنس در فناوری موج دوم شناخته میشوند، دارند فروش را به فضای مجازی واگذار میکنند.
تلگرام بخشی از تغییرات اقتصادی را در ایران دارد نمایندگی میکند و نماد کامل تغییرات نیست.
تلگرام بخشی از تغییراتی است که اتفاق افتاده است. در واقع، با سقوط قیمت نفت، اقتصاد ایران به فاز جدیدی وارد شد و در واقع، سقوط قیمت نفت ورود به فناوری موج چهارم را تسریع کرد. در این میان، بعضی از بخشها در ایران برای اینکه خودشان را با این شرایط تطبیق دهند، حداقل به چهار سال زمان نیاز دارند. به عنوان مثال، کسی که وارد بخش مسکن میشود، فرضا به عنوان آغاز سرمایهگذاری در این بخش تا خروج از آن، که فروش واحد باشد، به یک دوره زمانی حدود سه تا چهارساله نیاز دارد و این در شرایطی است که دامنه تغییرات میطلبد که واکنشها به تغییرات، آنی باشد و بخش مسکن که به چهار سال زمان نیاز دارد، از قافله زمانه عقب مانده و هزینهاش را دارد پرداخت میکند.
بانکها هم برای اینکه خودشان را با تغییرات سازگار کنند به چهار سال زمان نیاز دارند. چون بسیاری از سپردههای بانکها پنجساله است.
به این یفزایید سپردههای دوساله، سهساله، چهارساله و بسیاری از وامها را که طویلالمدت است. بانکها در ایران بهطور میانگین برای اینکه خودشان را با حادثهای که امروز اتفاق افتاده، تطبیق دهند به چهار سال زمان نیاز دارند و دو بخشی که به شدت از سرعت تغییرات اجتماعی عقب ماندهاند، بخش مسکن و بانکها هستند.
به این دلیل که طبیعت هر دو بخش، کند است و تغییرات را بعد از چهار سال میتواند جذب کند. این در حالی است که فرهنگ تلگرام، واکنش آنی طلب میکند. بنابراین پیامی که از درون این حرکت شنیده میشود این است که بیزنس در ایران بهتر است که سراغ کارهای دیربازده نرود. کارهای دیربازده بهخصوص اگر در ایران بخواهد در زمان طولانیتری نسبت به عرف جهانی انجام گیرد، محکوم به شکست از سرعت تکنولوژی میشود. فرهنگ موج چهارم بر سرعت شگفتانگیز در هر کاری تاکید دارد.
بنابراین سرمایهگذاریهایی که فاقد سرعت لازم باشند، توصیه نمیشود و بازگشت سرمایه اگر به زمان غیرمتعارف نیاز داشته باشد، از توجیه اقتصادی میافتد. صریحترین مثالش این است که در ایران در بخش انرژی، مزیت نسبی وجود دارد، اما طول عمر سرمایهگذاری در بخش انرژی ایران، حداقل چهار برابر طول عمر متعارف دنیاست و همین باعث شده سهم آن امروزه در بخش انرژی غیرمتعارف شود. یعنی ما در بخش انرژی مزیت نسبی داریم مشروط به اینکه بهرهوری زمانی را متناسب با جهان داشته باشیم. در واقع باید به این نکته توجه کرد که مزیت نسبی در این نیست که پروژهای که احداثش نیاز به یک سال و نیم زمان دارد، ما این را در شش سال احداث کنیم و باز هم توجیه اقتصادی داشته باشد. در این شرایط، آن پروژه که احتمال موفقیتش بالا بوده، به ورشکستگی میرسد
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
چگونه یک اپلیکیشن استثنایی بسازیم؟
اپلیکیشنهای تلفن همراه امروزه به یک ضرورت برای کسبوکارها و شرکتها تبدیل شده است. این برنامهها بهترین کانال برای برقراری ارتباط بین کسبوکار و مصرفکنندگان هستند. اما با وجود کثرت این اپلیکیشنها در بازار، فقط تعداد کمی از آنها رونق یافتهاند. دلیل موفقیت آنها ۳ چیز است؛ زمان مناسب، بازار مناسب و فرصت مناسب. در اینجا میخواهیم به جنبههای مختلفی که به استارتآپها کمک میکنند تا اپلیکیشن خود را در صنعت تلفن همراه به موفقیت برسانند، بپردازیم.
1 شناسایی فرصتهای موجود در بازار
عوامل مختلفی وجود دارد که به تولید یک محصول پایدار با درآمدزایی زیاد برای یک کسبوکار دامن میزند. این عوامل عبارتند از: زمان مناسب، بازار مناسب و فرصتهای مناسب. شما باید به دنبال فرصتهای مناسب برای ارائه محصول/خدمات خود در بازار باشید.
2 فرضیات خود را با محصول حداقلی قابل حیات آزمایش کنید
ایجاد نسخه محصول اولیه حداقلی از اپلیکیشن کار سادهای نیست. یکی از بزرگترین چالشها کنار هم قرار دادن قابلیتهاست به طوریکه بتوانید مفهوم اصلی اپلیکیشن را نمایش دهید.
اگر فکر میکنید محصول اولیه حداقلی نمایش حداقل قابلیتهای یک اپلیکیشن است، کاملا در اشتباه هستید. در واقع شما باید مفهوم اصلی اپلیکیشن خود را آزمایش کنید. هدف اصلی شناسایی آن است که آیا شما یک چیز منحصربهفرد را به دنیا عرضه میکنید، مدل کسبوکاری شما کارایی دارد یا یک چیز غیرمرتبط را به کار ارائه میدهید که به آن نیاز ندارد.
3 ایده خود را در چارچوبهایی اجرایی کنید
اکنون زمان آن است که ایدههای خود را به شکل اسناد درآورید. اینجاست که چارچوبها باید مشخص شوند. چارچوب توضیح میدهد که اپلیکیشن شما چگونه با قابلیتها و سایر عناصر در ارتباط است.
4 قابلیتهای غیرضروری را حذف کنید
با استفاده از چارچوب و نمونه اولیه که تصویر واضحی از اپلیکیشن کاری شما را ارائه میدهد، از نزدیک شروع به تجزیه و تحلیل کنید. عناصر غیرضروری را از اپلیکیشن خود حذف کنید. فقط قسمت اصلی اپلیکیشن تلفن همراه را ارائه دهید و قابلیتهای اضافی را که بعدا میتوان آنها را اضافه کرد، کنار بگذارید.
5 به درآمدزایی بپردازید
وقتی نسخه محصول اولیه حداقلی شما در بازار شناخته شد، به احتمال زیاد قدم بعدی توسعه بیشتر آن است. در اینجا شما میتوانید راهبرد درآمدزایی خود را مشخص کنید. با این حال، تمرکز روی درآمدزایی ممکن است استارتآپ تازهکار را از دستیابی به موفقیت در مقیاس بالا بازدارد.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
راهبرد قمار در زندگی و بازار
من یک اسکناس ٢٠ دلاری دارم.
آن را به هر قیمتی که بخواهید به شما می فروشم، فقط دقت کنید هر مبلغی را بگویید باید پرداخت کنید.
پیشنهادها از یک دلار شروع می شود و با گام های یک دلاری بالا می رود، ولی نکتهای كه وجود دارد این است که افراد دیگر هم می توانند روی این اسکناس ٢٠ دلاری پیشنهاد قیمت دهند و اگر کسی توانست قیمت بالاتری از شما پیشنهاد داده و شمارا شکست دهد، شما همچنان باید به اندازه پیشنهاد آخرتان به من پول بدهید و در ازای آن چیزی دریافت نخواهید کرد!
افراد در ابتدا از اینکه میتوانند یک اسکناس بیست دلاری را ۲ یا ۵ یا ۱۰ دلار بخرند، هیجان زده میشوند، پول مفت است، ولی در قیمت های ۱۷ و ۱۸ دلار یک جنگ تمام عیار بین پیشنهادهای دو نفر که می فهمند ممکن است در انتها مجبور شوند، پول خیلی زیادی را برای هیچ پرداخت کنند، در میگیرد.
آن ها برای آن که نبازند، پشت سر هم پیشنهادهای بالاتری میدهند!
ناگهان شخصی برای یک اسکناس ۲۰ دلاری ۲۱ دلار پیشنهاد می دهد؛ که در حقیقت منطقی است، چون در این قیمت برنده ۱ دلار می بازد (با احتساب بیست دلاری که دریافت می کند.) در حالی که بازنده ۲۰ دلار خواهد باخت.
از اینجا همه چیز بالا میگیرد، جنگ برای برد تبدیل میشود به جنگ برای کمتر باختن، و باعث می شود تا پیشنهادها برای یک اسکناس ۲۰ دلاری به طور کاذب بالا برود.
استاد مدیریت دانشگاه وارتون آدام گرنت ( Adam Grant ) که در جلسات مشاوره از این بازی استفاده می کند، میگوید که یک افسر ارتش یک بار حدود ۵۰۰ دلار برای یک اسکناس ۲۰ دلاری پرداخت.
استاد مدرسه کسب و کارِ هاروارد مکس بیزرمن (Max Bazerman) ادعا می کند که حدود ۱۷۰۰۰ دلار از به مزایده گذاشتن یک اسکناس ۲۰دلاری بین دانشجو هایش بدست آورده و حداقل یک دانشجو بوده است، که ۲۰۴دلار برای یکعدد اسکناس ۲۰ دلاری پرداخت کرده است.
طبق دانسته های روانشناسان افراد بیشتر از آنکه از بردن لذت ببرند از باخت متنفرند.
به این نکته «بیزاری از باخت» گفته میشود که از عوامل اصلی ضرر در بورس و سایر بازارهای مالی یا زندگی شخصی است.
شما هنگامی که در معامله سود می کنید، به سرعت جایگاه خود را تثبیت می کنید و به آن اجازه رشد بیشتر نمی دهید ولی وقتی در ضرر هستید به آن اجازه رشد و بزرگ شدن می دهید، چون ناخوداگاه ذهن شما از ضرر متنفر است و همین بیزاری از باخت عامل اصلی حباب قیمتی نیز هست.
تحلیل راهبردی:
در زندگی یا تصمیمات مالی مهم حتما از مشاوران با تجربه استفاده کنید!
زیرا مواردی از این دست می تواند کل روند زندگی را تحت تاثیر قرار دهد.
هیچ گاه در رقابت کاذب برای بدست آوردن شخص،کالا و... قرار نگیرید!
زیرا نقطه ضعف یا پافشاری شما عاملی برای پرداخت هزینه ای است که هیچ گاه تناسبی با خواسته شما ندارد.
خواسته یا تمایل خود را بر پایه تمایلات دیگران پایه ریزی نکنید و نیازهای واقعی خود را ملاک قرار دهید.
در نهایت تحت تاثیر جو بوجود آمده قرار نگرفته و بیشتر از بهای چیزی هیچ هزینه ای اعم از مادی یا عاطفی نپردازید.
شما چقدر جرأت اصلاح دارید ؟
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت ، استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم.
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد
استاد به او گفت: آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی ؟
شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد اما متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که : اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند.
استاد به شاگرد گفت:
همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه....
( این مورد در کسب و کارها نیز مصداق دارد، این اگر در کسب و کارتان و یا شغلی که هم اکنون دارید اشتباه یا خطایی انجام دادید ، قدرت آن را داشته باشید که خطای خود را جبران کنید و از دیگران انتقاد نکنید و خود را مسئول کارهای خود دانسته یا اگر به بخشی از کسب وکار انتقادی وارد دانستید باید شهامت ارائه راهکار و اصلاح ایراد مد نظر را نیز داشته باشید، رمز موفقیت در این است)
درپي منطق و دليل اعمالمان باشيم
یه بار به همسرم گفتم برای من سواله که چرا تو همیشه اول سر و ته سوسیس رو با چاقو میزنی، بعد اونو داخل ماهیتابه میندازی؟!
همسرم گفت راستش خودمم علتشو نمیدونم این چیزیه که وقتی بچه بودم از مادرم یاد گرفتم.
چند هفته بعد،وقتی خانواده همسرم رو دیدم از مادرش پرسیدم چرا سر و ته سوسیس رو قبل از تفت دادن میزنه، در کمال تعجب اون هم مثل همسرم گفت که هیچوقت دلیل خاصی برای این کار نداشته و این کارو از مادرش یاد گرفته، طاقتم تموم شد و با مادربزرگ همسرم تماس گرفتم تا بفهمم واقعا چرا سر و ته سوسیس رو میزده!
وقتی قضیه رو فهمید خندید و گفت:
اون زمان، تو آشپزخونه فقط یه ماهیتابه کوچیک داشتیم و چون سوسیس داخلش جا نمیشد، مجبور بودم سر و تهش رو بزنم تا کوتاهتر شه، همین...!
بعضیامون از سبک زندگی خاص یا خط فکری ایی پیروی میکنیم، که ریشهی اونا تو اتفاقایی مثل این داستانه !
اين داستان ها در مورد بسياري از كسب وكارها نيز،وجود دارند،مثلأ خيلي از كسب وكارها علت اينكه از يك روش خاص براي توليد استفاده ميكنند را نميدانند و به صِرف اينكه بقيه ي شركت هاي فعال در اون صنعت اين كار را انجام ميدهند، آن ها نيز از بقيه پيروي ميكنند.
يا درمورد استفاده از روش هاي نوين براي بازاريابي،اكثر كسب وكارهاي سنتي ايراني به دليل اينكه صرفا از هم صنفي هاي خود تقليد ميكنند و به دنبال راهكارهاي جديد نيستند، تمايلي به استفاده از روشهاي نوين بازاريابي مثل بازاريابي اينترنتي و...ندارند و در مقابل آن، حالت تدافعي به خود ميگيرند و روش هاي سنتي و تاريخ گذشته ي خود را ادامه ميدهند.
حواسمون باشه که هیچ وقت کورکورانه از خط فکری یا نگرش خاصی پیروی نکنیم یا حداقل بعضی وقت ها از خودمون بپرسیم که روشی که در پیش گرفتیم یا آدابی که رعایت می کنیم منطقش چیه؟و هميشه در جست وجوي راه هاي نوين و جديد براي انجام كارهايمان باشيم.
با الهام از مطلب دكتر فياضي